بازاریابی می تواند روشی عالی برای جلب توجه یک مشتری باشد، اما برندسازی روشی عالی برای حفظ توجه این مشتری است.
مهم نیست که شما در چه صنعتی فعالیت می کنید، فرصت هایی وجود دارند، شما تنها یک شرکت در دریایی از رقابت هستید. و اگر می خواهید که امواجی را ایجاد کرده و توجه مشتری خود را جلب کنید، بازاریابی ضرورتی مطلق است.
اما هنگامی که شما توجه مشتری خود را جلب کردید، به چیزی احتیاج دارید که این توجه را برایتان حفظ کند – و این زمانی است که برندسازی مطرح می شود.
مردم تمایل دارند با برندهایی که می توانند از آنها حمایت کنند یا برندهایی که به آن اعتقاد دارند، به کسب و کار بپردازند –در حالی که بازاریابی به عبور از این ازدحام و آشفتگی کمک خواهد کرد و برندتان را مقابل افراد مناسبی قرار می دهد، و اگر شما بخواهید که آن را همانجا نگه دارید، باید برندی بسازید که مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
بنابراین، به طور خلاصه شما به استراتژی های بازاریابی مناسبی نیاز دارید تا برندتان را از رقابت جدا کرده و به مشتریان خود بگوئید “سلام! من اینجام!” – اما برای ارتباطی سریعتر، ایجاد رابطه ای طولانی مدت، و ترغیب مشتریان به برگشت مجدد پس از “سلام” اولیه، به برندسازی نیاز دارید.

بازاریابی منجر به فروش می شود، برندسازی منجر به شناخت و وفاداری می گردد
در اصل، اکثر استراتژی های بازاریابی (به SEO، بازاریابی محتوا یا تبلیغات فکر کنید) به منظور هدایت نتایج است و اغلب، نه همیشه، نتایج این استراتژی ها سعی دارند که در رابطه با فروش باشند.
که این مسئله عالی است! اگر شما بخواهید که شرکت تان موفق شود، (طبیعتاً) نیاز به پیش راندن فروش دارید.
اما برندسازی رویکردی متفاوت و بلندمدت تری را اتخاذ می کند. اگر شما به دنبال پیشروی در فروش باشید، برندسازی بهترین راه حل نیست. اما بهترین راه حل است اگر که به دنبال ایجاد شناخت برند، ایجاد احساس مثبت نسبت به برند، و تقویت وفاداری مشتری باشید که دقیقاً همان چیزی است که مهم است (اگر بیشتر نباشد)- و همان چیزی است که از قضا در بلند مدت، تأثیر عمده ای بروی توانایی تان در پیش برد فروش خواهد داشت.
بنابراین، هنگامی که صحبت از فروش باشد، به بازاریابی به عنوان یک دوی سرعت فکر کنید- در حالی که برندسازی؟ بیشتر شبیه به یک دوی ماراتن است.

برندسازی در ابتدا مطرح شده و بازاریابی در جایگاه دوم قرار می گیرد
شما این عبارت قدیمی را شنیده اید که “کدام یک اول آمدند- مرغ یا تخم مرغ؟” خوب، اگر ما در حال صحبت در مورد نسخه ی تجاری این عبارت هستیم، احتمالاً صحبت ما بیشتر در این مورد خواهد بود که ” کدام یک اول آمدند – برندسازی یا بازاریابی؟”
در طرح بزرگ ایجاد کسب و کارتان، برندسازی همیشه قبل از بازاریابی قرار دارد. و به دلایلی خوب و محکم! شما نمی توانید دقیقاً برندی که هنوز آن را طراحی نکردید، به بازار عرضه کنید.
قبل از اینکه شما حتی درباره ی به کار گرفتن یک استراتژی بازاریابی فکر کنید، باید روی برندسازی خود تمرکز کنید. به عنوان یک برند، شما چه کسی هستید؟ چه چیزی را می خواهید به بازار عرضه کنید؟ ارزش-های اصلی شما چه چیزهایی هستند؟ و مهم تر از همه اینکه، چگونه می خواهید آن را (محصول یا خدمت) با مشتریان هدف خود ارتباط دهید؟
تنها هنگامی که شما باید به این سؤالات پاسخ بدهید، منطقی است که فکر کردن درباره ی بازاریابی را آغاز کنید. زیرا هنگامی که شما برندسازی خود را اجرا کردید، شما از این که چه کسی هستید، مشتری شما کیست و بهترین روش برای ارتباط با آن مشتری درک درستی خواهید داشت – و می توانید یک استراتژی بازاریابی را ایجاد کنید که به آن (برند) زندگی ببخشد.

استراتژی های بازاریابی دائم در حال تغییر هستند – اما برندسازی همیشگی است
اکنون، ما را اشتباه نگیرید –تا زمانی که شما در تلاش برای ایجاد یک کسب و کار موفق هستید، باید به شکلی فعال این کسب و کار را عرضه کنید (کاپیتان آشکار – (اسمی طعنه آمیز برای شخصی که مسئله ی واضحی را بیان می­کند ). اما استراتژی هایی که شما از آن برای عرضه کردن کسب و کارتان از آنها استفاده می کنبد، موقتی هستند؛ هر تاکتیک بازاریابی قرار است که شروع، وسط کار، و پایان مشخصی داشته باشد.
برندسازی متفاوت است. مهم نیست که شما در کجای کسب و کارتان قرار دارید، شما قرار است که همیشه به روی تعریفی از اینکه به عنوان یک شرکت چه کسی هستید، شکل دهی به احساسات مخاطبان نسبت به برندتان، و تقویت یک ارتباط عمیق تر و پرمعناتر با مشتریان خود تلاش کنید. همانطور که شرکت تان رشد کرده و تکامل می یابد، شما در راستای آن به رشد و تکامل برند خود نیاز دارید.

خط پایان: استراتژی های بازاریابی دائم در حال تغییر هستند (همانطور که باید باشند!) اما برندسازی؟ برندسازی همیشگی است.

برندسازی به همان اندازه بروی تیم تان تأثیر می گذارد که به روی مشتریان شما تأثیر دارد
قرار است تیم شما افرادی باشند که مسئول توسعه و اجرای استراتژی های بازاریابی شما هستند. اما جدا از آن (که شما می دانید….. شغل آنها)، قرار نیست که آنها واقعاً تحت تأثیر بازاریابی شما قرار بگیرند.
اما برندسازی شما؟ این داستانی کاملاً متفاوت است.
برندسازی شما می تواند همان تأثیر عمیقی را که بروی مشتریان شما دارد، به روی تیم تان داشته باشد. درست مانند شما که نیاز دارید مشتریان تان به منظور انجام کسب و کار با شما، برندتان را باور داشته باشند، راجع به کارمندان تان هم همینطور است. هنگامی که شما برندی را ایجاد می کنید که اعضای تیم تان واقعاً آن را باور دارند، در مورد کارشان مشتاق تر و متعهدتر خواهند شد. آنها به سختی کار خواهند کرد، به خودشان فشار آورده، و بهترین ایده های خود را به ارمغان خواهند آورد و در نتیجه کسب و کار شما رونق خواهد گرفت.
بنابراین، این وظیفه ی تیم شماست که استراتژی بازاریابی تان را توسعه دهد. اما اگر شما می خواهید که کسب و کارتان را به سطح بعدی برسانید، اجازه دهید ایجاد برندی که تیم تان را هیجان زده کند، مسئولیت شما باشد.

برای اینکه کسب و کارتان را به سطح بعدی برسانید، از بازاریابی و برندسازی استفاده کنید.
اکنون که تفاوت بین بازاریابی و برندسازی را درک می کنید، دارای ابزارهایی هستید که باید برای رساندن کسب و کارتان به سطح بعدی، از هر دوی آنها استفاده کنید. پس منتظر چه چیزی هستید؟ از آن جا خارج شوید، برند خود را ایجاد کرده، و استراتژی های بازاریابی را توسعه دهید که این برند را در پیش روی مشتریان ایده آل تان قرار دهد!